الهی!
نـــام تو مــا را جواز!
و مهــــــر تو ما را جهــاز!

الهی!
شنــاخت تو ما را امان!
و لطف تو مـــا را عیـــان ـ
الهی!
فضـــل تـــو ما را لوا,کنف تــــو ما را ماوی !

الهی!
ضیعفان را پناهی
قاصدان را بـــر سراهی
مومنـــــان را گواهی چه بود که افزایی و نکاهی؟

الهــــی!
چه عزیز است او که تو او را خواهی!
ور بگریزد او را در راه آریی.
طوبی آنکس را کـــه تو او رایی!
آیا که:تا از ما خــــود کرایی؟
خواجه عبدالله انصاری

2•مناجاتی از خواجه عبدالله انصاری:

بارالها
از كوي تو بيرون نشود پاي خيالم

نكند فرق به حالم
چه براني
چه بخواني
چه به اوجم برساني
چه به خاكم بكشانی
نه من آنم كه برنجم
نه تو آني كه براني

نه من آنم كه ز فيض نگهت چشم بپوشم
نه تو آني كه گدا را ننوازي به نگاهي
در اگر باز نگردد، نروم باز به جايي
پشت ديوار نشينم چو گدا بر سر راهي
كس به غير از تو نخواهم
چه بخواهي چه نخواهي
باز كن در كه جز اين خانه مرا نيست پناهي

موضوعات: مناجات  لینک ثابت



[چهارشنبه 1396-06-29] [ 12:25:00 ب.ظ ]