تَبَارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ

ﭘﺮﺑﺮﻛﺖ ﻭ ﺯﻭﺍﻝ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ ﺍﺳﺖ

ﻧﺎم ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺻﺎﺣﺐ ﺟﻠﺎﻝ ﻭ ﺟﻤﺎﻝ ﺗﻮ

شهدا شاهدان عینی عالم هستند و از جلوه های حقتعالی که حتی یادشان بابرکت

و خاطره شان شورانگیز می باشد و پیمودن راه آنان مایه ی عزت و جلال هر انسانی است.

یاد حاج بخشی بخیر که تو جبهه می خوند با صدای بلند و به بچه ها عشق و روحیه می داد:

حسین حسین میگیم می ریم کربلا !

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین

بلافاصله بعد از اینکه آمریکاییها به عراق حمله کردند و صدام سقوط کرد و به قول مقام معظم رهبری عدو سبب خیر شد ما اولین حرکت را به سوی کربلا انجام دادیم با راهپیمایی هایی در میدان های مین و با جمعیتهای چند هزار نفری که صورت می گرفت عازم کربلا سامراء نجف و کاظمین شدیم و یک زیارت مفصل توانستیم در آن اماکن مقدس انجام بدهیم و به قول بچه ها مزد جهاد و جبهه را تقریبا گرفته بودیم . دومین سفر زیارتی ما اولین عاشورایی بود که در عراق بدون صدام می خواست برگزار شود ما خیلی مشتاق شدیم چند ماه بعد از این سفر، دومین سفر را هم با همان سختی و مشقاتی که باز بیابان ها و میدان های مین داشت انجام دادیم و عاشورای بسیار با شکوهی را آنجا شاهد برگزار شدنش بودیم.

من خودم دیگر فکر می کردم آنطور که باید کربلا رفتم و زیارت کردم و اصلا توجهی به مسئله اربعین و حماسه بزرگی که در اربعین آنجا به وقوع می پیوندد نداشتم

تا اینکه اربعین 93 در گلزار شهدای بهشت زهرا سنگ مزار شهیدی به نام شهید ابوالفضل علی یاری در قطعه 24 ردیف 48 شماره 6 توجه مرا جلب کرد . این در حالی بود که من این سنگ را می دیدم که چند روزی بیشتر به اربعین 93 باقی نمانده این شهید بزرگوار که 36سال سن داشت 48 روز بعد از شروع جنگ به شهادت رسیده بود و واقعا جزو شهدایی بود که می شود آنها را السابقون لقب داد. کارهای تحقیقاتی و پژوهشی من از سال 72 هفده سال به صورت مستمر و هر روزه در گلزار شهدای بهشت زهرا انجام شد و بعد از آن هم هر جمعه این برنامه ادامه داشت در حین همین کارهای تحقیقاتی پژوهشی این سنگ مزار با فاصله چند روز به اربعین 93توجه من را به خودش جلب کرد

شعر زیبایی که ظاهرا سروده ی خود شهید هست روی این سنگ مزار نوشته شده بود که :

تفنگ هایمان را کنار علقمه چاتمه خواهیم زد-مرقد پاک شهیدان را بوسه خواهیم زد

قمقمه هایمان رااز آب فرات پر نموده – و به یاد لب تشنه ی حسین سینه خواهیم زد

من تنم لرزید وقتی این اشعار را دیدم اینکه شهید چه آرزویی داشته ، چند روز به اربعین است و ما داریم راست راست راه می رویم فورا همانجا با خودم عهد کردم چند روز دیگر با وجود اینکه پاسپورت هم نداشتم و چند روز بیشتر هم با اربعین فاصله نداشتیم سریع اقدام کردم پاسپورتم راگرفتم و با خودم گفتم بروم ببینم اربعین چه خبر است.

اربعین 93 ما خود را به کاروان اربعینی ها رساندیم و تازه فهمیدیم عجب غفلتی کردیم در این سالهایی که از کنار اربعین اینقدر بی خیال رد شدیم با اینکه ما قبلا رفتیم و عاشورا را هم آنجا درک کردیم .

به هیچ عنوان اینطور نیست و اربعین تافته ی جدا بافته است و اصلا داستان با زیارت کربلا و … به کلی فرق می کند

و واقعا می توانیم به آن مانور قدرت شیعه عنوان بدهیم. یک روز قبل از اربعین با ماشین حرکت کردیم و اربعین کربلا بودیم و چقدر هم پیاده سختی ها کشیدیم و روی زمین نمناک خوابیدیم…..

وقتی برگشتم تصمیم گرفتم برای سال 94 هرچقدر می توانیم با خودمان همراه کنیم تا در این حماسه شرکت بکنند چون معتقدیم حضور در راهپیمایی اربعین معادل یک عملیات مثل عملیات کربلای 5 است لذا سال 94 موفق شدیم حدود 900 نفر را با خودمان همراه بکنیم و امسال هم ان شاالله شاید بیش از 1000نفر را اقدام کردیم به ثبت نام و می خواهیم با خودمان همراه بکنیم که به این خواسته ی شهید بزرگوار جامه ی عمل بپوشانیم.    از سایت http://golzare- shohada.blogfa.com/

موضوعات: شهدا  لینک ثابت



[سه شنبه 1395-07-27] [ 09:08:00 ق.ظ ]